زیبای خسبیده

و کدامین بوسه مرا از خواب بیدار خواهد کرد

زیبای خسبیده

و کدامین بوسه مرا از خواب بیدار خواهد کرد

شرمنده که یه مدت فونت وبم خراب بود

منم امتحان داشتم نیومدم سر بزنم

اون قالب قبلیه مریض بود همه چیز رو ریخت به هم

حالا حل شد

رویا

باز روبرویم هستی

به چشمانم خیره می شوی

لبریز از خواستنت می شوم

انوقت عشقت از افکارم سراریز می شود

بعد با نگاهت به تمام سلولهای تنم نفوذ می کنی

گرم میشوم....نه......می سوزم






یاز نگاهت در چشمانم گم شد

باز دستانت را از دست دادم

چشمانم را باز می کنم

اینبار هم خواب می دیدم

جاده

باز نگاهش دور های جاده را می کاوید

می خواست برود....

می خواست به انتهای جاده برسد

انتهای جاده را رسیدن به انتهای ارزوهایش می دید

می خواست به تمام خوشبختی های اخر جاده برسد

چنان محو رسیدن بود که بی وقفه می رفت

رفت و رفت تا....

رسید به دره ی مرگ ،نگاه کرد دید راه بازگشت ندارد

لبه ی پرتگاه بود،پایش لغزید و به دره افتاد

همانطور که سقوط می کرد تمام ارزو های کوچک و بزرگش را به خاطر اورد...

لحظه ای اندیشید و به خود گفت باختم

به هیچ کدام از ارزوهایم نرسیدم

همان لحظها ندایی اسمان و زمین را لرزاند

اری تو باختی تو زندگیت را با ختی

برایت در لحظه لحظه ی جاده زندگی گذاشتم

تو با لحظه هایت ارزو هایت را نساختی

گذراندی انها را برای رسیدن

هر لحظه ی زندگیت راهی بود برای تحقق ارزوهایت

اما تو سوزاندیشان به امید واهی

مرد لحظه ای اندیشید

دریافت مسیر جاده که از ان به سرعت گذشته بود در حقیقت همان ارزو هایش بوده است.

 

دلم چه سخت گرفته است از...

دلم چه سخت گرفته است از تمام آدمهایی که فقط نامشان آدم است

و دلم چه سخت گرفته است از دریاهایی که دیگر نگاه نقره ای ماه را نمی بینند

و دلم چه سخت گرفته است از آسمانی که سوسوی ستاره را در درونش نمی فهمد

و دلم چه سخت گرفته است از جنگلهایی که درختهایشان را ارزان به انسانها می فروشند

و دلم چه سخت گرفته است از زمینی که رویش پر از نامهربانی است

و دلم چه سخت گرفته است از تمام دلتنگی هایم

و دلم چه سخت گرفته است از...

 

بزرگ مرد دنیای من

بازم غروب شد صدای پاهای خسته اش روی سنگفرش خیابونا میاد .

گامهایی خسته ولی قرص و محکم.

انقدر قرص و محکم که می تونم دست به دستش بدم و همه ی دنیا رو باهاش بگردم.

 شب که میاد باز تو دستاش یه کیسه مهربونی با یه سبد عشق

عشق به همه ی دنیا

اخه...

اون دلش خیلی بزرگ و مهربون

 اونقدر بزرگ که همه ی ادمای دنیا توش جا می شن.

می تونه همه ی آدمای دنیا رو دوست داشته باشه.

اخه خدا فقط به کسایی که دلشون اندازه ی آسمون

اسم قشنگ (پدر)رو میده






 

تقدیم به بابا جون جونم که اندازه ی ستاره های آسمون دوسش دارم