زیبای خسبیده

و کدامین بوسه مرا از خواب بیدار خواهد کرد

زیبای خسبیده

و کدامین بوسه مرا از خواب بیدار خواهد کرد

یکی بود یکی نبود

یه روزی یه گوشه ی این دنیای بزرگ ،یه دختری بود که دلش خیلی گرم و ساده بود.

یه روز از همون روزا یه پسر اومد تو شهر دل این دخترک قصه ی ما،پسرک به دخترک گفته بودش

تو همه رویای روزای منی،

 نفسات هوای شهر دلمو پر کرده

چشمای تو شبا تک ستاره ی اسمون شهر منه

از اون به بعد...پسرک شد همه ی فکر و خیال دخترک،توی ذهن دخترک پر شده بود

حرفای ناز پسرک.دخترک توی این شهر بزرگ دیگه تنها نبودش

شبا با یاد یکی چشماشو روی هم می ذاشت

صبا با عشق یه مرد به خورشیدش سلام میداد



اما یک روز سیاه پاییزی،پسرک با یه کلام سرد سرد زد همه ارزوهای دخترک رو داد به باد

پسرک رفت دیگه از شهر قشنگ قصه هاش

دخترک یادش اومد،توی یک روز بهار که بارون با قطرههاش بوسه میزد رو گونه هاش

پسرک گفته بودش به دخترک

تو همه زندگی من هستی

اما افسوس که حالا دخترک فهمیده بود، که برای اون پسر

زندگی پوچ و خالی بود.






خیلی خستم

همه زندگیم خلاصه شده تو چند تا چیز بی مزه

از همه بیشتر درس بعضی وقتا دلم می خواهد همه کتابامو اتیش بزنم(راستی امروز مدرسم اتیش گرفت که متاسفانه به خیر گذشت)

اهایییییییییییی کمککککککککککککک



نظرات 22 + ارسال نظر
امیرحسین سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:17 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

اول.زودتر از خاله
ممنون که لینکم نکردی

امیرحسین سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:20 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

حیف شد. چرا به خیر گذشت؟ کاش همه ورزقه امتحانیا میسوخت.....
از آرایه ها خوب استفاده کرده بودی.
اول گفتی پیره زندگیش پوچ و خالی بود. بعد گفتی زندگی خودت هم توی چندتا چیز بی مزه خلاصه شده. حالا تو با اون پسر هم جهتی...

مزخرف نویس سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:32 ب.ظ http://mozakhrafism.blogsky.com

زندگی برای همه گاهی به پوچی مطلق میرسه... حالا خوبه واسه تو به چندتا چیز بی مزه رسیده... یه مدت واسه من به هیچی نمیرسید... پوچه پوچ...

اخه من نمی خوام به اون حد برسم
چون احساس می کنم اگه برسم دیگه نتونم خلاص شم
اونوقت میشه فاجعه

آدرینا سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:35 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

خدا خفه کنه این پسرارو....الهی خالت فدات بشه...اون پسر لیاقت تورو نداشت...
جو گرفتم اساس...دمت گرم که خون خالت تو رگاته...شادم کردی با این پست...بوووووس....این قدم اون تلفن و اشغال نکن ورپریده...

آدرینا سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:36 ب.ظ

راستی این پسرررو (امیر حسین) اصلا لینکش نکن...هه هه هه

امیرحسین سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:05 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

جدا؟
خاله راه افتادی... تاتی تاتی... وایسا با هم بریم...
ببخشید این داستان واقعیه؟ آخه خاله گفت لیاقت تو رو نداشت...
جان؟ به من چه؟ تو هم مثله آدرینایی. خون اون تو رگهاته. الهی آنفالانزا نگیری...

پارتیزان سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:14 ب.ظ http://www.ansarnashinan.blogfa.com


سلاااام من اومدم ......

به به به مث اینکه آباجی جوجولوی منم که بله ............

بسوزه ننه بابای اشق آشقی منم اون ترمای اول دانشگاه

آشق همه همکلاسیای دخترم شدم اما نشد همشونو

که هیچ تازه یکیشونم نتونستم یستونم آخر سر فهمیدم که

هنوز بااینکه سنی ازم گذشته ولی دهنم هنوز بوی شیر میده

و بایدبشینم تو خونه بابامو مشقامو بنویسم.

مگه نمی گی مدرسه رو هستی سعی کن همه تمرکزتو

بذاری رو درسات واسه آیندت برنامه ریزی کن خدا خودش

کمک می کنه افکار مخرب و دیستراکتیو از خودت دور کن همه

چی درس میشه حرفی خاله رو گوش کن اینقدم تلفونو آشغال

ببخشیداشغال نکن دخمل خوب ......و گرنه میام گازت میگیرم

آباجی جوجولو.................... !!!!

کاظم میرصوفی سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ب.ظ

دیدی گفتم مطالب جالبی تو وبلاگت داری؟ دیدی؟
امیرحسین رو لینک نکن هرگز بییننده های وبتو از دست میدی
اگر قبول نداری برو وبلاگش ببین هیچکس اونجا نمیره

مسعود سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ

راست میگن امیر حسینو لینک کنی دیگه باید در وبتو تخته کنی
این کارو نکنیا!

آیدین سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.tanzidin.blogfa.com/

ما این همه چیز از خودمون طی 2 سال در کردیم آخرش میگی کل وبت یه طرف اون جمله هه که واسه خودمم نبود یه طرف دیگه ! علامت خنده ! که ظاهرا پیدا نمیشه اینجا از این شکلک ها !

اخه من که طی این دو سال وبتو نخوندم
متنتم بلند نخوندم
فقط جمله هرو خوندم

علی مرادی سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://alimoradi65.blogfa.com

این رسم روزگاره.یک روز وصل و یک روزهم جدایی.
مدرسه چرا آتیش گرفت؟

خدا رحم کرده.


شاد باشی

مممنون

امیرحسین چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:26 ق.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

من یادمه دیشب یه کامنت گذاشتم و از موج حمایت ها تشکر کردم. کوش؟؟؟؟؟؟
سانسور؟ خود سانسوری؟ تحریف؟ دیکتاتوری؟ استبداد؟ سرکوب؟‌زنده باد مخالف من؟

مسعود چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.nathing-else-matter.blogfa.com

عشق یعنی جدایی.نظر شخصی خودمه .اگه قرار باشه عاشقا به عشقشون برسن لیلی و مجنون .شیرین و فرهاد وغیره غیره همشون کشک بودن .جالب بود.

ایکاش بنیان گزار مدرسه و اموزش پرورش آتش بگیره

بازم بیا اونری

الهی امین

سوته دلان چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ق.ظ http://caffedeltangi.blogfa.com


ببین سما جون من اهل نصیحت نیستم که بگم بچه عاشقی چیه بشین درست رو بخون... فقط می گم عشق که اومد باید قدرش رو دونست اگرم خدای نکرده تمام شد باید محکم ایستاد و حکمتش رو فهمید........
ضمنا خوب می نویسی بهتر از خاله ات!!

کیان.. . چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:27 ق.ظ http://emtedad8.blogfa.com

سلام
مرسی که به بلاگم اومدی
من وبلاگت رو تو لینک هام قرار دادم
امیدوارم که تو هم همین کار رو انجام بدی
راستی اپم بدو بیا
نظر یادت نره
منتظرم
.. .

سوته دلان چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ب.ظ http://caffedeltangi.blogfa.com


سلام آپپپپپم... بدو بدو

امیرحسین چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

دیگه منو اد نمیکنی اون بالا... جواب منو نمیدی دیگه... یعنی من ...
باشه. کوچولو اول شستن دستا بعد آپ کردن وبلاگ....
وبلاگت رو معرفی میکنم به کمیته مصداق فیلتیرینگ

با چه صابونی؟

کیان.. . چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:40 ب.ظ http://emtedad8.blogfa.com

سلام
مرسی که اومدی
بازم بیا
منتظرم
.. .

سلام
حتما

امیرحسین چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

اسم بیارم تبلیغ میشه. بازرگانی بلاگ اسکای گیر میده.

پارتیزان پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ http://www.ansarnashinan.blogfa.com


از نصیحتام که امیدوارم ناراحت نشده باشی آخه زندگی

به این سادگیا نیس که فک می کنی . اگه الکی آسونش بگیری

بد کاری باهات میکنه ..........

به دل نگیر دلگیر میشم!!!!

فرهاد جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.feredyy.blogfa.com

سلام عمویی شرمنده دیر اومدم رفته بودم شهرستان برات پفک بخرم [چشمک]
عمو جون درس نخون درس چیز بدیه برو شاگرد میکانیک شو بهتره

سلام
خیلی ممنون اویزهی گوشم می کنم

سارا پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ

عزیزم عالی بود همشون پسره همون پوریای خودمونه .
دوستت دارم

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد